خیلی بارون میاد....
بعضی عکس ها احساس خوبی به آدم میده . ماشین های کج و معوج , نور لابی هتل و تابلویی که روی دیوار نصب شده با اون میز جالب وگلدون رز روش , گلدون های روی تراس طبقه ی دوم , زنی که پالتوی زرد پوشیده , اتاق های هتل اون طرف خیابون که چراغ هاشون روشنه , ...
یه چیز جالب هم اینکه اون موقع مترو داشتن ولی ما الان به زور داریم .
بازم شب شد من امدم سرک بکشم
راستش عکس برام باز نشد
منتظرتما به منم سر بزن
خوشحالم کن با نظرهات[گل][لبخند]
سلام!
وبلاگ قشنگی دارید!
من دست نوشته یا دلنوشته بیشتر دوس دارم اما اینجا چیزی ندیدم!
اسمتون هم خیلی قشنگه!!!
اگه چیزی نوشتید حتمن خبرم کنید!
حتما"
به خاطر لطف و توجه ات ممنونم برادر ... ارادت
آخ...گفتین عکس!!!