یادم میاد چند وقت پیش یکی از دوستام به یه دختر خانوم بسیار زیبا و با وقار علاقمند شده بود . راجع بهش زیاد صحبت میشد . توصیفاتش با اون چیزی که من میدیدم بسیار تفاوت داشت . از نظر اون زیباتر از این دختر نبود و از نظر من ... چرا . یه شب بهش گفتم به این دیوار نگاه کن هر چی بیشتر بهش نگاه کنی بهش علاقمند میشی .اون قدر علاقمند میشی که شاید بخای جونتم واسش بدی .
حالا من ... میخام تا ابد بهت خیره بشم .
علاقه ای که با خیره شدن به وجود بیاد با ندیدن هم راحت از بین میره....باید از شدت عشق خیره بشی نه از شدت خیره شدن عاشق....(( و چه ساده چشم هایم عادت کردند به نبودنت..
))
ببین این واقعیت انکار نشدنیه که هر چه بیشتر به یه چیز توجه کنی بیشتر بهش وابسته میشی . اما مقصود من اصلا" این چیزا نیس . یه چی دیگس ...یه چی دیگه .
خیره شدن در کسی یعنی مات شدن در او
محو شدن در او
خیره شدن از شدت حیرت میاد
گاهی وقتا چیزی یا کسی آدم رو حیران میکنه و آدم از شدت حیرانی در او خیره میشه
گاهی وقتا هم آدم در چیزی یا کسی اینقدر خیره میمونه تا حیرانش بشه یا چیزی برای حیران شدن در او پیدا کنه
فک کنم یکم آخریش نزدیکه به منظور من ولی در کل همش منظورمه
یعنی چی؟ یعنی میخوای به مخاطبت بگی که : میخوام تا ابد عاشقت بمونم؟آره؟
سلام در مورد مطلب نگاه باید عرض کنم همه چیز در قیافه خلاصه نمیشه
ظاهر تا یکسال بمونه بعد یکسال با قیافه میخواید زندگی کنید؟