بعضی مواقع یه حس غریبی به سراغم میآد . یه حسی که خوشاینده . میشه گفت بهترین حسیه که تا حالا تجربش کردم و میکنم .نمیدونم من فقط این جوریم یا کس دیگه ای هم هست ؟ تقریبا" با هربار سنتی گوش دادن پرواز میکنم . بعضی مواقع بغض گلوم رو میگیره , پوست سرم سفت میشه , بیشتر موهای بدنم سیخ میشه و خلاصه میرم تو هوا . سه تار شنیدن یه حس دیگه داره ... ماهور رو که میشنوی انگار بال درمیآری ; فرقی نمیکنه توی ماشین دم ظهر تو ترافیک باشی یا نصفه شب تنها روی مبل با یه قهوه ی داغ. الان میفهمم که واقعا" تو این دنیا هیچی مهم نیست ; هیچیه هیچیه هیچی .... انگار ما واقعا" واسه یه چیزی با ارزش تر از پول درآوردن و موفق شدن و ... به دنیا اومدیم . انگار فرقی بین ما آدما نیس . انگار همه یک روح هستیم در 6745878745 بدن . انگار تو این دنیا هیچ چیز مهم نیست , جز ... .
دقیقا وقتیکه پرواز میکنی و خودتو از تعلقات دنیا رها میکنی تازه یادت میاد که خدا واسه چی تو رو به زمین فرستاد...تازه یادت میاد که هیچی مهم نیست جز...<انسانیت>....که تو قشر آدمیزاد کم پیدا میشه..
آره انسانیت هم مهمه و دقیقا" کم پیدا میشه . ولی منظور من از اون چیزی که مهمه این نبود
خوشم میاد با نوشته هات همیشه مخاطبت رو به فکر وادار میکنی همیشه یه جای خالی میذاری تو حرفات که مخاطبت پرش کنه...
به نظر من هر آدمی که احساس داشته باشه حتما گاهی این حس غریب به سراغش میاد...
چقد راز و رمز تو وجود ماست...و ما چقد برای کشفشون وقت کم میذاریم یا اصلن نمیذاریم!!
آره شیوه ی نوشتن من اینجوریه و خوشم میاد که یکی غیره خودم سهیم باشه .
راستی ببخش که بهت سر نزدم دلم میخوادااااا اما همیشه آدرس وبتو گم میکنم... دیگه لازم شد که لینکت کنم...
شما از تا چند ثانیه دیگه لینک میشی دوست من
خواهش میکنم . باعث افتخاره که لینک میشم