وبلاگ ادبی من

اینجا حیاط خلوتیست برای گذر از زندگی ....

وبلاگ ادبی من

اینجا حیاط خلوتیست برای گذر از زندگی ....

میترسم

میترسم آخر باغچه ی حیاطمان ,  مشهد گل سرخ  شود  

میترسم آخر جوی آب هرز لته های خشک رود

میترسم آخر شاخه ی درخت گردو را پسری پیر بشکند 

میترسم آخر ترانه ی نرگس فدای دل سرخ انار شود 

میترسم آخر سلام ابر تیره به دل مهتاب سپید ننشیند 

میترسم آخر ماهی قرمز شب عید , سیزده بدر را پشت تنگ کوچک تنهاییش نبیند

میترسم اخر غرور آتش کدر خودش را در خود بسوزاند

میترسم آخر خردسالی کهنسال , بمیرد در افزونگی خودخواسته 

میترسم آخر  

 میترسم اخر عاقلی چوبه ی دار عاشقی بماند

نظرات 3 + ارسال نظر
همسفر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:23 ب.ظ http://soozeeshtiyagh.blogfa.com

ای کاش انسانها؛
همان قدر که از ارتفاع می ترسیدند؛
کمی هم از پستی هراس داشتند …!

آفرین .

همسفر چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 12:25 ب.ظ http://soozeeshtiyagh.blogfa.com

به آخر تلخــــی نزدیکیــــم
مگر دســــت های خدا شیرینمــــان کند!

بسیار بسیار زیبا . مرسی از اینکه سر میزنی

مشهدی چهارشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 ب.ظ http://nashianeh.mihanblog.ir

میترسم اخر عاقلی چوبه ی دار عاشقی بماند...
زیبا و قابل تحسین بود...
اما... میترسم از زیبایی ها جز خاطره چیزی بر صفحه ی هستی نماند...

خوبه اینی که شما گفتی رو هم اضافه کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد