پشت دره ی کوچک تنهایی یادت هست ؟
من و توفارق از عنصر باد , به لب مرزافق کوچیدیم
پشت آن دره ی تنهایی یادت هست ...؟
آن زمانی که نبودت رودی از عمر و فقط دشتی بود که پر از لاله ی افتاده ی عشق
و پر از سبزی احساس نفس های من و تو میشد
آن زمان یادت هست ...؟
که من و تو , در سراشیبی فکر , و در اعماق زمینی از مهر
پرتو نور غروب صبح فردا را لمسیدیم ؟
یادت هست که پرازمستی تنهایی میشد از عمق وجود , نعره بر درد نواخت ؟
یادت هست که در آن عادت بی پروا میشد انسان جوانی بود ؟
یادت هست ؟.....
من حاصل این کار ندیدم جز غم
در عشق تو خود یار ندیدم جز غم
یک همدم و همزار ندیدم جز درد
یک مونس و غمخوار ندیدم جز غم
مرسی از اینکه سر میزنی .. باید بگم غم عشق از هر خوشحالی شیرین تره ...
وقتی حضور سبز تو کمرنگ می شود
دست خودم که نیست، دلم تنگ می شود
... آقا ما تسلیم واقعا معجزه اس...
مرسی ولی حقیقتو گفتم .... معجزه اس دیگه .
متنتون زیبا بود و سر شار از احساس.بهتون تبریک میگم!امیدوارم به کارتون همچنان ادامه بدید .
خوشحال میشم که به منم سر بطنید و تبادل نظر داشته باشیم...
سلام . مرسی از اینکه سر میزنید و منم خوشحال میشم که نظراتتون رو بدونم ...
ممنون از نظرتون!راستش برای واژه های معادل حق با شماست و بعضی واژه ها می تونن مفید باشن اما فکر می کنم برای بعضی از این واژه ها خیلی دیر جنبیدن برای معادل سازی یا مثلا برای بعضی واژه ها مثه کراوات معادلی مثه "دراز آویز زینتی"یا پاپیون معادلی مثه "دو ور پف تزیینی "نمی تونه مناسب باشه!اما مرسی که اومدین ونظر قشنگتونو گذاشتین...
آره در مورد کراوات و پاپیون که معلومه مزخرف گفته شده بیشتر خنده داره تا کاربردی .
چی معجزس حامد؟!!!
با کلمات شعر ای خوب گفتن دیگه ... خواستی بیشتر توضیحش میدم
سلام وبلاگ خوبی داری میشه من رو هم لینک کنی؟
چشم با کمال میل .