او همــــ آدم استـ ...

 

  اگـــــــر دوستتــ دارم هـــآیتـ را نشنیـــــده گرفتــــــ

 

  غصه نخــــور اگــــر رفتـ گریـــــــه نکن

 

  یکــــ روز چشمــــهآی یکــــ نفر عــــآشقش میکند

 

  یکـــــ روز معنی کمـــ محلی را می فهمد

 

   یکــــــ روز شکستـ ن را درک میکند

 

  آن روز می فــــــهمد آه هـآیی که کشیدی از تـــــه دل..

 

حکایت من و تو...


 

 

حکایت من و تو...

 

تلخ   تلخ ..... !!!!!؟؟؟؟

 

حکایت دوستی من و تو ، حکایت "قهوه" ایست ، که امروز به یاد تو ... ...

 

 تلخِ تلخ نوشیدم !

 

که با هر جرعه ، ... بسیار اندیشیدم ، که این طعم را دوست دارم یا نه ؟!

 

و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن ، که انتظار تمام شدنش

را نداشتم !

 

و تمام که شد ، فهمیدم ، باز هم قهوه می خواهم !

 
 
 
حتی ، تلخِ تلخ  تلخ !!!!!!
 
 
 

 

گرگ هم که باشی

 

   عاشق بره ای خواهی شد که تو را

        

                      به علف خوردن وا می دارد...

 

 و رسالت "عشق" این است:

    

                           شدن انچه نیستی....

 

 

دوست دارم.....

 

دلم تنگ می شـود گاهـی ...

 

 

برای يک دوستت دارمِ سـاده !

 

دو فنجـان قهــوه ی داغ !

 

سه روز تعـطيلی در زمسـتان !

 

چـهار خنـده ی بلنــد !

 

و پنــج انگشـتِ دوست داشتـنی !

 

که لابلای انگشتانم جای گیرد...!!


آب و هـ ـوای دلـ ـم

ایـ ـن روزها

آب و هـ ـوای دلـ ـم آنــقدر بارانــی سـت

کــه رخـت هـ ـای دلتـ ـنگی ام را

فرصـتـ ـی بــرای

خـشـ ـک شـدن نــیـسـت.

انتظار

من منتظر کسی هستم که دتیایی واسم ارزش داره
 
کاش زندگی ادما مثل بازی فوتبال بود
دیدین وقتی بازیکنی زمین میخوره داور زود میره سمت بازیکن دستشو میگیره و بعدش  میگه:
میتونی ادامه بدی؟؟؟؟؟؟؟
ای کاش خدای نکرده وقتی ما هم زمین خوردیم ی نفر بیاد دستمونو بگیره.......مثل داور

هوای غریبه ها


میگفت هوای غریبه ها دستان سنگینی دارد...1
روزها و شبها به این حرفش خندیدم...
زیبا
تا ان شب که نفس هایم به شمارش افتاد....
نفهمیدم...
هوایت به این اندازه دستان سنگینی دارد...
تا ان شب که هوایت به سرم زد......!
هوایت به سرم زد

چشمهای تــــــــــــو

من


شعرهــــایم را

...

از چشمهای تــــــــــــو می دزدم"


..دیوان قشنگیستـــــ


چشمـــــانتــــــ...

دیر زمانی است که دیگر بالش خودم را به تمام بالشهای پراز پرقوی مسافرخانه هاترجیح میدهم....!
دیگر به هیچ شانه ای اعتماد ندارم....؟!
یادم داده اند که شانه ها همانند بالش های مسافرخانه شده اند...!
و من خوب میدانم که سرهای زیادی را تکیه گاه بوده اند....!
اری سرهای زیادی را تکیه گاه بوده اند....

آدم ها

,تصاویر هنری دختران زیبا، زیباترین عکسهای دختران زیبا، ، سایت دختران زیبا، ، دختران زیبا، دختران زیبا  و هنری، دختران زیبا هنری، عکس دختران

دیشب خدارو دیدم..
گوشه ای آرام میگریست...

من هم کنارش رفتم و گریستم...

هر دو یک درد داشتیم ...

آدم ها....

لێوم شەرتی كردووه


جگه له جگەره ماچ به هیچ لێوێك نەبەخشێ!

ئاخر كێ هەیه وەكوو ئەو؟


بۆ سوكنایی هەناوی پڕ له ناسۆرم


كڵپه له ناخی بەر دەبێ و،


ورد ورد لەگەڵم دەسووتێ؟؟؟

یادت دەكە

ئەو كاتانەی هەنگی سەركەش پتر پتر له جەستەی خۆ
دەمژێ شیلەی دەماری گوڵ بە ئاسانی زۆر له سەر خۆ
ئەو كاتانەی كه دوو دڵدار،به بێ شەرم و،بێ عەیب و عار
دەگەڤزێنن هەستی یەكتر،وەكوو لاولاو به دەوری دار
ئەو كاتانەی كه مەلەكان،دەمی حەزو خۆشەویستی وهەناسەیان
تێكەڵ هەناسەی یەك دەكەن تا دادەمركێ تاسەیان
ئەو كاتانەی باڵندەكان پۆل پۆل له ژێر تاقی ئاسمان
دەجریوێنن وسەما دەكەن خۆ بۆ یەكتر دەدەن تەكان
ئەو كاتانەی ئەستێرەكان به بێ ئۆقره له نێو ئاسمان
چاوەڕوانن كه دەركەوێ وردە سەیوانی مانگی جوان
یادت دەكەم یادت دەكەم تێر به چاوم پڕ به دڵم من ئەوكات
دەكەم یادت ، دەكەم یادت ، دەكەم یاد...
ته وار

بـــــــاران

 

كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند


بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند


قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها


رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند


بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را


شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند


مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت


سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند


چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها

شاید این باران كه می بارد شما را تر كند

عشق و ازدواج


شاگردی از استادش پرسید: عشــــق چیست استاد در جواب گفت: به گندم

زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور. اما درهنگام عبور از گندم زار، بهیاد

داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی! شاگرد به

گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.استاد پرسید: چه آورده ای؟

وشاگررد با حسرت جواب داد: هیچ! هرچه جلو میرفتم، خوشه های  پر

پشت تر میدیدم و به امید پیدا کردن پر پشت ترین، تا انتهای گندم

زاررفتتم.استاد گفت:عشق یعنی همین! شاگرد پرسید:پس ازدواج

چیست؟ استاد به سخن آمدکه : به جنکل برو وبلندترین درخت را بیاور. اما

یاد داشته باش که بازهم نمی توانی به عقب برگردی! شاگرد رفت و پس

ازمدت کوتاهی به درختی برگشت.استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در

جواب گفت: به جنکل رفتم واولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم.

ترسیدم که اگر جلو بروم، بازهم دست خالی برگردم. همین!!

تنهایی...

زیر دووش به کاشی های حموم خیره می شی..
غذاتو سرد می خوری..
ناهار ها نصفه شب، صبح ها ؛ شام!
لباسهات یه جووریه انگار بهت نمیان
ساعتها به یه آهنگ تکراری گوش می کنی
و هیچ وقت آهنگو حفظ نمیشی!

شبها تا صبح بیداری و فکر میکنی...
تنهائی از تو آدمی میسازه ؛ که دیگه شبیه آدم نیست..

خسته شدم

به سراغ من اگر می آيی آسوده بیا چند وقتيست كه فولاد شده چينی نازك تنهايی من
 

نصف اشباهاتم ناشی از اين است كه وقتی بايد فكر كنم ،

احساس می كنم

و وقتی كه بايد احساس كنم

فكر می كنم...!

خسته شدم از آدم هایی که اینقدر صادقانه ... دروغ می گویند !

...

 

 

ببین دلخوری ، باش . 

عصبانی هستی ، باش . 

قهری، باش .

هر چی می خوای باشی باش ولی حق نداری با من حرف نزنی ؛ فــهمیـــدی ؟

 

پ ن :  دیالوگ خسرو شکیبایی

روانشناسي هديه دادن گلهای مختلف

 



گروه اینترنتی شمیم وصل



در تمام کشورها برای اینکه عاشق و معشوق بتوانند احساسات خود را به یکدیگر منتقل کنند از راههای زیادی استفاده می کنند با صحبت کردن ، نامه نوشتن ، نگاه کردن .... اما معمولترین روش استفاده از گل است 
خود واژه ی گل سمبل عاشقی می باشد .اما بد نیست با نشانه های تمام گل ها قدری آشنا بشوید تا اگر موقعی خواستید احساس خود را به عاشق یا معشوق خود عرضه کنید بدانید تا چه گلی را هدیه کنید یا گلی را که هدیه گرفته اید چه معنا و مفهومی دارد:

 

گل مریمنشانه نجابت و پاکی معشوق است و اگر عاشقی آن را تقدیم معشوق نماید، می خواهد بگوید که به عفت و عشق او اطمینان کافی دارد


گل یاسنشانه آنست که عشق و دوستی باید دو جانبه باشدوگرنه بی ثمر است و علامت آن است که عشق عاشق اگر از جانب معشوقه پذیرفته نگردد او را ترک می نماید و فراموشش می نماید

 

گل زردنشانه ای است بر احساسات تنفر آمیز عاشق نسبت به معشوق خویش


گل بنفشهنشانه آنست که عاشق از دلدارش می خواهد با او مهربان باشد او را دوست بدارد و در رنج و شادمانیش شریک و سهیم باشد

 

گل یخنشانه ای است بر نا امیدی و رنج عشق


گل نرگسنشانه ای است بر شوریدگی عاشق که از معشوقه می خواهد با او یکرنگ باشد

 

گل لالهنشانه آنست که عاشق حاضر است در راه معشوق از جان خویش هم بگذرد و هرچه که او بخواهد انجام دهد


گل میخکنشانه آنست که عاشق قلب خودش را که بهترین هدیه هاست به معشوق ز جان گرامی تر تقدیم می کند

 

گل نسترننشان آنست که عاشق از خیانت معشوق به تنگ آمده و دلش می خواهد از او که عشق را با هوس مخلوط کرده است بگریزد


گل مرواریدنشانه ای است بر آخرین حرف های دل عاشق و آخرین ناله های قلب دیوانه اش

 

گل شقایقنشانه ای است از عشق شور انگیز عاشق به معشوق و نشانه ی تپیدن های قلب اوست در آرزوی دیدار معشوق


گل سرخنشانه عشق آتشین است عشقی که عاشق می خواهد خود را در میان شعله هایش قربان معشوق نماید

 

گل اطلسیرا هر که برای معشوق بفرستد از او می پرسد که آیا او را دوست دارد یا نه


گل بید مشکنشانه آنست که عاشق کینه معشوقه بی وفا را به دل نمی گیرد و با فرستادن شاخه ای از این گل به او می گوید من تو را می بخشم زیرا گناه از من و سرنوشت من است

 

گل نازنشانه آنست که عاشق در عین حال که ناز معشوقه را دوست دارد دلش می خواهد او فسونگری را کم کند و به سوی وی روی آورد.


گل مرزنگوشنشانه نفرت عاشق و نفرین اوست که برای معشوق می فرستد

 

گل شب بونشانه آنست که عاشق از معشوق خود تمنای بوسه دارد و از دور او را می بوسد

 


گروه اینترنتی شمیم وصل
ادامه نوشته

حالا چرا

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده‌ام از پا چرا

نوش‌داروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر می‌خواستی حالا چرا

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده‌ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا

وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار
این‌همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌کند
در شگفتم من نمی‌پاشد ز هم دنیا چرا

در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا

شهریارا بی حبیب خود نمی‌کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌روی تنها چرا

شاعر: شهریار

سلامتی همه اونایی که همیشه تو جمع میگن و می خندن

ولی دو دقیقه که باهاشون تنهایی حرفبزنی

میفهمی یه دنیا غصه دارن

اعتماد مثل کاغذِ

اگه مچاله شد،

هر چقدر هم صافش کنى معجزست به حالت اولش برگرده

اونم با کلی سختی...!